عناوین این صفحه
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6844 /
۱۴۰۰ يکشنبه ۱۴ شهريور
|
باشگاه استقلال غافل از دو پروژه بزرگ
سرمقاله
فرشاد کاسنژاد @Farshadcasnejad
داستان استقلال هر روز پیچیدهتر میشود. آنچه در متن منتشر شده از سوی فرهاد مجیدی میخوانیم، روایتی از وارونهکاری در استقلال است. سرمربی را میتوانیم متهم کنیم که به کدام دلیل درباره تمام امور باشگاه اظهارنظر میکند یا مثل حسن روشن میتوانیم بگوییم چرا استعفا نمیدهد و نمیرود اما از سوی دیگر میتوانیم ببینیم فرهاد مجیدی تصویری از وقایع باشگاه را پیش چشم دیگران میگذارد. کار مربی در آن شرایط غیرطبیعی استقلال که مجیدی روایتش میکند، نمیتواند روند طبیعی مربیگری باشد.
استقلال با فرهاد مجیدی یا بدون فرهاد مجیدی دچار این بحرانهاست. مجیدی را میتوان از استقلال حذف کرد و چه بسا مربی بهتری انتخاب کرد اما سوءمدیریت از استقلال انگار حذف شدنی نیست.
آنچه میتواند در آینده رخ دهد شاید تغییرات مدیریت در باشگاه استقلال باشد. شاید حتی در آینده نزدیک اما آنچه باید رخ دهد فقط تغییر نام مدیران نیست، بلکه تغییر سیاق باشگاهداری است. استقلال همیشه نباید اینگونه اداره شود که مربی در جنگ با مدیرعامل باشد و مدیرعامل در جنگ با کادر فنی و بازیکنان. استقلال همیشه نمیتواند با سوءرفتار مالی مدیریت شود و به بازیکنان خود بیتعهد باشد. همیشه نمیتواند بیش از توان اقتصادی خود بازیکن بخرد و بدهکار زندگی کند. استقلال همیشه نمیتواند در میان آتش اختلافاتی که بسیاری از آنها ریشه مالی دارد، به کارش ادامه دهد. نتیجه این شیوه باشگاهداری موفقیت نیست.
فرهاد مجیدی باید زیر بار شدیدترین انتقادات مربی بهتری شود، باید هر تصمیمش مورد نقد رسانهها باشد و این جریان از او مربی بهتری بسازد اما باشگاه استقلال با شیوه مدیریت خود، مربیاش را از نقد شدن محروم کرده است.
مجیدی وقتی در میانه این حجم از اتفاقات ناگوار مربیگری میکند، ناخودآگاه از نقد فنی نیز فرار کرده است. این اتفاق خوشایندی برای یک مربی نیست، حتی اگر دیگران تصور کنند مجیدی برای فرار از هر انتقادی در آینده، مشکلات باشگاه را هر بار اعلام میکند یا در اعلام آنها اغراق میکند.
فرهاد مجیدی نه یگانه گزینه برای مربیگری استقلال است و نه بهترین گزینه. او تازه میخواهد این شغل حساس را در استقلال تجربه کند و مهمترین تجربهاش همین فصل است که خودش برای اولین بار تیمش را در نقل و انتقالات میچیند. او حق دارد به همه چیز حساس باشد و بخواهد بهترین تیم را در نقل و انتقالات بسازد. باشگاه نیز وقتی سرمربی تازهکار استخدام میکند یا بازیکن ستاره خود را به عنوان سرمربی انتخاب میکند، باید با او در پروژه دوبارهسازی تیم همراه باشد. باشگاه استقلال در حال ساخت یک مربی است اما از این پروژه غافل شده و نمیداند با چه وسواس و دقتی باید مربی بسازد.
کار استقلال به دست کسانی که بدانند وسط چه معرکهای هستند، اداره نمیشود. این میتواند برای آینده استقلال در دو پروژه خطرناک باشد، هم پروژه نقل و انتقالات و ساخت تیم جدید و هم پروژه ساخت یک مربی جدید در تاریخ این باشگاه. استقلال به جای مراقبت از پروژههایش، نمیدانیم مراقب چیست و مشغول چه کاری است. هر چه هست و نیست، مشغول اصلیترین کارهایش نیست.
دوازدهمی کاروان پارالمپیکی سردار دلها در توکیو
پایان خوش با طلای تکواندو
گزارش
محسن وظیفه خبرنگار اعزامی به توکیو
آخرین مدال کاروان پارالمپیکی را اصغر عزیزی در پاراتکواندو کسب کرد. در آخرین روز بازیهای پارالمپیک کاروان ایران 9 نماینده داشت که پیشبینی میشد 6 مدال هم به دست بیاید. زهرا نعمتی، غلامرضا رحیمی، ساره جوانمردی، والیبال نشسته، اصغر عزیزی، صادق بیت سیاح و سجاد محمدیان شانسهای مدال ایران در روز آخر مسابقات بودند که از این شش شانس، 4 مدال به دست آمد؛ دو مدال طلا و دو مدال نقره توسط والیبال نشسته و اصغر عزیزی و دو نقره بیت سیاح و محمدیان که روز پر مدالی را رقم زدند.
شاید اگر پیشبینیها در کسب مدال تیراندازی و ریکرو هم عملی میشد، اوضاع کاروان هم به کلی تغییر میکرد اما جور دو مدالی که از دست رفت را طلای اصغر عزیزی کشید. مدالی که برای کاروان پارالمپیکی ایران از اهمیت بالایی برخوردار بود و باعث شد بعد از سالها به برخی از رکوردها دست پیدا کنند.
اصغر عزیزی در وزن 75+ کیلوگرم در حالی به مدال طلا رسید که سومین نماینده پاراتکواندو در این بازیها بود و دو نماینده دیگر فقط یک مدال نقره کسب کرده بودند. به همین دلیل مهم بود که به این طلا برسد تا پاراتکواندو آبرومند به کارش پایان بدهد اما مهمتر از همه اینها تأثیر این مدال بر جایگاه پارالمپیکی ایران بود که ارزشش را چند برابر کرد.
این مدال طلا کاروان پارالمپیکی ایران را به رکوردی که در پارالمپیک 2000 سیدنی ثبت شده بود، رساند و علاوه بر آن از آبروی پاراتکواندو هم در توکیو دفاع کرد.
وقتی وضعیت تیم پاراتکواندو از سوی کارشناسان فنی کمیته ملی پارالمپیک در حال ارزیابی بود، مهدی پور رهنما با توجه به رنک جهانیاش نفر اول بود و او را شانس طلا میدانستند و اصغر عزیزی را شانس مدال نقره اما پور رهنما، طلا را با نقره عوض کرد و اصغر عزیزی که کمتر کسی روی مدال طلای او حساب میکرد به مدال طلا رسید.
کاروان پارالمپیکی ایران با این مدال طلا به 12 طلای پارالمپیک سیدنی رسید که پرافتخارترین دوره ایران در پارالمپیکهای قبل از این بود.
در آن دوره کاروان پارالمپیکی ایران 12 طلا، 4 نقره و 7 برنز کسب کرده بود. با این طلای عزیزی در این دوره هم کاروان ایران به 12 طلا رسید اما جمع مدالهای ایران به عدد 24 رسید که در سیدنی 23 مدال بود. این مدال طلا نه تنها توانست ارزیابیها از پاراتکواندو را تحقق ببخشد، بلکه جایگاه دوازدهم را هم برای ایران قطعی کرد. مدال طلای اصغر عزیزی یک کار بزرگ دیگر را هم انجام داد و آن هم کمتر نشدن مجموع مدالهای ایران نسبت به دو دوره قبل بود. در پارالمپیک لندن و پارالمپیک ریو مجموع مدالهای ایران به عدد 24 رسیده بود اما در توکیو روی عدد 23 مانده بود که با طلای عزیزی این نقص هم برطرف شد و مجموع مدالها به 24 رسید. هرچند که مرغوبیت مدالهای طلا در توکیو نه با لندن و نه با ریو اصلاً قابل قیاس نیست.
۵ چهره خاص بازی با سوریه
سامان قدوس
سامان حالا رفته رفته دارد جای خودش را در تیم ملی باز میکند. او اگرچه وقتی به عنوان یار جانشین میآید عملکرد بهتری در زمین دارد اما در همین بازی با سوریه با 3 پاس کلیدی بیشترین موقعیت را نسبت به سایر ملیپوشان ایجاد کرد.
این بازیکن در همان دقایق ابتدایی با یک پاس که البته از روی نقطه کرنر ارسال شد، شجاع خلیلزاده را صاحب توپ کرد و اگر کمی شانس میآورد میتوانست بازی را با یک پاس گل شروع کند اما این ضربه از دست رفت و قدوس نتوانست در این بازی هم پاس گلی به نام خودش ثبت کند.
احمد نوراللهی
«تونی کروس» تیم ملی. این لقبی است که اسکوچیچ به بازیکن محبوبش داده است. احمد نوراللهی در این بازی رکورددار بازپسگیری توپ از بازیکنان حریف بود. او 12 بار ریکاوری توپ داشت و نکته این است که این کار را در حساسترین مناطق زمین انجام داد. 6 بار در زمین خودی و 6 بار هم در زمین حریف توپگیری داشت. او همچنین با دو بار دور کردن توپ در محوطه جریمه خودی روزی بیعیب و نقص را در فاز دفاعی گذراند.
جالب اینجاست که احمد نوراللهی با 83/5 درصد پاس صحیح در این زمینه هم بهترین بازیکن تیم ملی بود. البته سامان قدوس توانست 86 درصد پاس صحیح را به نام خود ثبت کند اما فقط یک نیمه در میدان حضور داشت. میلاد سرلک هم در مدت زمان حضورش در میدان با 90 درصد پاس صحیح عملکرد بسیار خوبی داشت.
شجاع خلیلزاده
تیم ملی ایران مدرن شده و دیگر مثل یک دهه پیش مدافعان زیر توپ نمیزنند. شک دارید؟ به آمار بازیکنی که بیشترین پاس را در بازی سوریه داده دقت کنید. شماره 4 تیم ملی با 51 پاس بیشترین پاس ارسالی را در میان تمام بازیکنان حاضر در میدان داشت.
البته نکته خلیلزاده تعداد پاسهایش نبود. مدافعان میتوانند با ارسال توپ به مدافعان کناری تعداد پاسهای خود را بالا ببرند اما کیفیت پاسهای خلیلزاده اهمیت بیشتری از تعداد آن داشت.
بیشترین تعداد پاس این مدافع به وحید امیری بود. بیشتر این پاسها پاسهای بلندی بود که خلیلزاده با هوشمندی بالا و خارج کردن تعداد زیادی از بازیکنان حریف به امیری میرساند.
علیرضا جهانبخش هم بازیکن بعدی بود که بیشترین توپ را از خلیلزاده گرفت. با این حال قطعاً شاهکار این بازیکن پاسی بود که منجر به تک گل بازی شد. پاس بسیار دقیق او به صالح حردانی، زمینهساز حمله ایران و باز شدن دروازه عالما شد.
سعید عزتاللهی
حضور اجباری سعید عزتاللهی در ترکیب تیم ملی را میتوان یکی از اتفاقات خوب بازی با سوریه دانست.
با ورود این بازیکن به میدان خط هافبک ایران جان تازهای گرفت و پاسهای او ایران را خطرناکتر کرد. یکی دیگر از نقاط قوت او در این بازی نبردهای هواییاش بود. عزتاللهی با 8 نبرد هوایی در این آیتم آماری رکورددار بود و این در حالی است که دقایقی از بازی هم در میدان حضور نداشت.
علی قلیزاده
قلیزاده حالا بازیکنی است که با خودش بیشترین شانس برد را برای تیم ملی به همراه میآورد. شک دارید؟ این آمار را به نقل از سایت فوتبال ۳۶۰ نگاه کنید:
بیشترین آمار برد در بین بازیکنانی که دستکم ۱۰ بار پیراهن تیم ملی را پوشیدهاند متعلق به علی قلیزاده است. این بازیکن در 14 بازی صاحب 13 پیروزی شده و در 93 درصد مسابقات برنده از زمین خارج شده است. قلیزاده در دیدار با ونزوئلا موفق به پیروزی نشد ولی به جز آن در تمام دیدارهای ملی به پیروزی رسیده
است.
نفر دوم این لیست صادق محرمی است. این بازیکن که در تمام دیدارهای تحت هدایت اسکوچیچ به میدان رفته بود، دیدار با سوریه را به دلیل مصدویت از دست داد.
محرمی در 10 بازی ملی به 9 پیروزی دست یافته است و رکورد 90 درصد پیروزی در دیدارهای تیم ملی را دارد. دفاع راست تیم ملی هم مثل قلیزاده در دیدار با ونزوئلا حاضر بوده و تنها بازیای که این بازیکن در برد توفیق نداشته در این مسابقه ثبت شده است.
بعد از قلیزاده و محرمی، شجاع خلیلزاده جای دارد. خلیلزاده در 14 مسابقه 12 پیروزی دارد و در 86 درصد رقابتها به پیروزی رسیده است.
هر 2 دیداری که خلیلزاده در تیم ملی در پیروزی ناکام بوده به سالهای نخست حضور کیروش در ایران بازمیگردد که تیم ملی در حضور شجاع مقابل بحرین به تساوی بدون گل رسید و از عمان 3 بر یک شکست خورد.
بین بازیکنانی که رکورد 100 درصد پیروزی در بازیهای ملی دارند، مهدی قایدی و عزت جانملکی با انجام 6 بازی رکورددار هستند که اگر قایدی در بازی با سوریه دقایقی فرصت بازی پیدا میکرد به تنهایی صاحب این رکورد میشد.
عزیزی اقدم: گفتم اگر پایم قطع شود، باز هم مدال میگیرم
تکواندوکار طلایی ایران در بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو که بعد از کسب مدال طلا سر از پا نمیشناخت، گفت: «با خودم عهد کرده بودم که هر اتفاقی هم بیفتد، من باید این مدال را به دست بیاورم.» اصغر عزیزی اقدم پس از دستیابی به مدال طلای وزن ۷۵+ کیلوگرم مسابقات پاراتکواندوی بازیهای پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو حرفهایش را اینطور آغاز کرد: «همانطور که میدانید پاراتکواندو برای اولین بار بود که در پارالمپیک حاضر میشد. من هم با تمام حریفانی که با آنها روبهرو شدم، قبلاً مسابقه داده و میشناختمشان و آنها را شکست داده بودم.» او با این حال میدانسته که این بازیها با همه مسابقات قبلی فرق دارد: «میدانستم این بازیها حساسیت زیادی دارد و همه روی من حساس شده و نقاط ضعف مرا آنالیز کرده بودند. خدا را شکر توانستم با شناخت کافی از آنها در میدان حاضر شده و بهترین نتیجه را بگیرم.» تکواندوکار طلایی ایران ادامه داد: «من تلاش میکردم و همیشه از خدا میخواستم بهترین نتیجه را بگیرم. خدا را شکر مردم هم برایم دعا میکردند. من این مدال را به تمام مردم ایران بخصوص مردم میانه، روح پدر و مادر مرحومم، رهبر انقلاب و همه مربیانی که برایم زحمت کشیدند، تقدیم میکنم.» عزیزی اقدم همچنین گفت: «من در این ۱۰ روزی که در توکیو حضور داشتم، خیلی عذاب و سختی کشیدم. من در حالی در میدان حضور پیدا کردم که روی دستم شکسته بود. من روز قبل از مسابقه به مسئولان کاروان هم گفتم که حتی اگر دستم شکسته باشد و پایم قطع شود؛ باز هم این مدال برای من است و باید به دستش بیاورم.»
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو